ساعت 2:26 بعدازظهر روز دوشنبه 30 خرداد 1373 یک کیفدستی حاوی 5کیلوگرم تیانتی درست در بالای سر حضرت و کنار یکی از ستونهای اصلی زیر گنبد منفجر شد. حساب و کتابهای متخصصان نشان میداد که این مقدار ماده منفجره آن هم در نزدیکی ستونی که بار گنبد را به دوش میکشد، باید آن را کاملا متلاشی کند که به قول همان متخصصها و خادمان حرم، معجزه رخ داده بود و منافقین به هدفشان که تخریب گنبد طلایی و حرم بود، نرسیدند.
با این حال قسمتهایی از حرم مطهر و بالاسر تخریب شده بود. کاشیکاریها و آیینهکاریهای ظریف هنرمندانه هشتصدساله حرم، تا حدودی صدمه دید و شبکههای ضریح معروف شیر و شکر هم از شدت انفجار ذوب شدند. خودِ ضریح هم قوس برداشت و سقف روضه منوره هم کمی آسیب دید که نیاز به مرمت داشت.
روضه منوره باید هرچه سریعتر ترمیم میشد و درها را به روی مردم باز میکرد. اولین گزینه برای مرمت حرم مطهر و بازسازی جاهایی که تخریب شده بود، کسی نبود جز «ابوالقاسم ملکی»، معمار باتجربه حرم و شاگرد «ابوالحسن حافظیانِ» معروف که مویش را در آستان مقدس امامرضا(ع) سفید کرده و هنوز هم میشود در گوشهگوشه حرم شاهکارهای معماریاش را دید که گل سرسبدش صحن قدس است.
ملکی جزو اولین کسانی است که درست بعد از بمبگذاری خودش را به حرم امامرضا(ع) میرساند درحالی که خبر نداشته یکی دو ساعت پیش چه اتفاقی در روضه منوره افتاده است.
شدت انفجار به حدی بوده که شیشه داخل ضریح شکست، موج انفجار شبکههای ضریح شیر و شکر را ذوب کرد و بیش از یک سوم سقف حرم و روضه منوره آسیب دید و آینهکاریهای همه شکستند. تقریبا هفت هشت روزی طول میکشد که روضه منوره تمیز شود و کار بازسازی آغاز
ابوالقاسم ملکی 7،6روز بعد از حادثه و پس از جمعآوری اجساد و قطعههای بدن شهدا و مجروحان کار بازسازی روضه منوره را آغاز میکند. او که حالا 90سالگیاش را پشت سر میگذارد، خاطرات آن روز را اینطور کلمه میکند: «روز حادثه من خبر نداشتم که در حرم بمبگذاری شده است. یکی از همکاران با من تماس گرفت و گفت سریع خودت را برسان حرم. هرچه پرسیدم که چه اتفاقی افتاده؟ کجــا خــراب شده؟ جواب درست و حسابی نداد. خاطرم هست که گفت: «از خرابی خیلی بالاتر است. فقط بیا.» موتورم را سوار شدم و با عجله و دستپاچه خودم را رساندم به حرم مطهر. وارد رواق دارالسیاده که شدم انگار قیامت شده بود. چیزهایی را داشتم به چشم میدیدم که از تصورم درباره حرم مطهر به دور بود.
پیکر همه شهدا کنار ضریح و دور و اطراف روضه منوره افتاده بود، لوسترها همه شکسته بودند و تکههای بدن و گوشتهای سوخته به در و دیوار چسبیده و از لوسترها و ضریح آویزان شده بود. به جرئت میتوانم بگویم معجزه خدا و امام هشتم(ع) این بود که ضریح با وجود آن همه پول و مواد اشتعالزای دیگری که در اطرافش بود، آتش نگرفته بود. اولین کاری که انجام دادیم جمعآوری اجساد شهدا و تکههای بدن و تفکیک آنها از کتابهای ادعیه و خرده شیشهها و کُر گرفتن ضریح مطهر بود که آن را «حجت الاسلام مقدسیان» سرکشیک پنجم انجام داد. خودِ مرحوم حاج آقای طبسی او را مأمور این کار کرد.»
شدت انفجار به حدی بوده که شیشه داخل ضریح شکست، موج انفجار شبکههای ضریح شیر و شکر را ذوب کرد و بیش از یک سوم سقف حرم و روضه منوره آسیب دید و آینهکاریهای همه شکستند. تقریبا هفت هشت روزی طول میکشد که روضه منوره تمیز شود و کار بازسازی آغاز.
شدت انفجار اما ضریح تاریخی و معروف شیر و شکر را خراب کرد و آستان قدس مجبور به تعویض آن شد: «کارهای ساختمانی اگر اشتباه نکنم سرجمع یک سال طول کشید. همانطور که گفتم آینهکاریها به شدت آسیب دیده بود و 6ماه زمان برد که آنها را مثل قبل مرمت کردیم. روی آینهکاریها هم تاریخ مرمت و بمبگذاری را نوشتیم که یادمان نرود اینجا چه اتفاقی افتاده است.
البته میراث فرهنگی هم برای مرمت اعلام آمادگی کرده بود، ولی «مهندس دیشیدی» با مشورتی که با ما کرد، تصمیم گرفت که کار را به آنها نسپارد. شدت بمبگذاری ترکیب و استخوانبندی ضریح شیر و شکر را به هم زده بود و باید تعویض میشد. برای همین ضریح پنجم خیلی زود آماده و به جای قبلی نصب شد.»